دکتر ایروین یالوم نویسنده مشهور و رواندرمانگر افسانهای عصر حاضر است. وی در کتاب خود با عنوان زل زدن در خورشید» که در آن درباره غلبه بر ترس از مرگ» سخن میگوید، نقل قولی از فیلسوف شهیر هایدگر» درباره زندگی میآورد. هایدگر معتقد است برای انسان دو گونه متفاوت از بودن متصور است: زیستن در حالت شناختی (هستیشناسی) و زندگی در حالت روزمره.
تمرین ذهنآگاهی برای زندگی در حالت شناختی
در حالت شناختی، ما متوجه هستیم که هر لحظه از زندگی، ارزشمند است. ما با هر آنچه واقعا اهمیت دارد در ارتباط هستیم. ما هر آنچه را که دوست داریم در اختیار داریم، مانند دوستان و عزیزانمان و از نظر ذهنی به این مسئله واقف هستیم که هر لحظه، هر نفس، هر لقمه یا هر قدمی که بر میداریم، موهبتی است که به ما اعطا شده و نباید آن را حق مسلم خود بپنداریم. در این حالت ما با لحظات عمر محدود و ارزشمند خود در ارتباط بوده و هر لحظه متوجه ارزش و اهمیت آن هستیم. رسیدن به مرحله بودن از نوع شناختی، وما به این معنی نیست که زندگی بعد از آن همواره آسان شود. بلکه به این معنی است که با زیستن از نوع شناختی، نگرش ما نسبت به همه چیز در زندگی تغییر کرده و این دیدگاه جدید، ما را در مواجهه درست با مسایل کمک میکند. این نگرش به ما کمک میکند تا عمیقا ارزش هر لحظه را، حتی در لحظات دشواری، فقدان و درد، حس کنیم.
افتادن در دام زندگی روزمرگی
نقطه مقابل زیستن در حالت شناختی، زندگی در حالت روزمرگی است، که متاسفانه طبق ادعای دکتر یالوم شامل حال زندگی اغلب مردم میشود. این نوع از زندگی، زیستن در حالت بیفکری است: به صورت اجتنابناپذیری، تمرکز افکار برای ما غیرممکن است و دائما درگیر گفتگوهای درونذهنی و ناگزیر از رنجهای روزمرهایم. ما همواره در حال خودخوری و خود درگیری با اتفاقات بزرگ و کوچک هستیم. مثلا چرا سرویس ۵ دقیقه دیر کرده، چرا موبایلم برای ۱۰ ثانیه هنگ کرد و غیره. در حالت روزمرگی، ما از دیدن تصویری بزرگتر و مهمتر که همان معجزه زندگی است، غافل میشویم. ما از تمام چیزهایی که باید به خاطر داشتنشان شکرگزار باشیم غافل میشویم. در این حالت ما از تمام داشتههای ارزشمندمان چشمپوشی میکنیم. از سلامت جسمی خودمان، خانوادهمان و عزیزانمان غافل می شویم. ما در زندگی روزمره، داشتن غذا، تختخواب، شغل، دسترسی به هوا و آب پاکیزه و تمام موهبتهای طبیعی دیگر را حق مسلم خود میپنداریم. ما به وجود داشتههایمان اهمیتی نمیدهیم در حالیکه همه آنها می تواند نباشد.
حالت ذهنآگاهی و آرامش خاص در افراد مبتلا به بیماریهای سخت
بسیاری از افراد مبتلا به سرطان، زمانی که دیگر کار از کار گذشته و سرطان به مرحله غیر قابل درمان رسیده است، چنین اذعان میکنند که ابتلا به این باری سبب شده که در نهایت اولویتبندی آنچه که واقعا در زندگی باید مهم باشد را به ایشان یاد میدهد (مانند نزدیکترین روابطشان). در عین حال، بیماری لاعلاج سبب میشود رنجهایی که همواره در زندگی برایشان دغدغه بوده، در نظرشان بیاهمیت میکند. برای این افراد، سرطان دروازهای است که عبور از زیستن روزمره به حالت زیستن شناختی را ممکن ساخته؛ یعنی به دست آوردن دیدگاهی که اهمیت لحظهها و داشتهها را بارز میکند و رنجهای آنی و لحظهای را بیاهمیت جلوه میدهد. بسیار دردناک است که اغلب این افراد در آخرین روزهای زندگی با غمی عمیق میگویند: چرا اکنون که یاد گرفتهام چطور باید زیست، مرگم فرا رسیده است؟! چرا باید برای درک نعمت سلامت، در بستر مرگ میافتادم؟»
اما همین الان، من به شما یادآوری میکنم که میتوانید قبل از فرا رسیدن مرگ، به روش زیستن شناختی دسترسی پیدا کنید. ذهنآگاهی نیز مانند خیلی از مهارتهای دیگر با تمرین قابل دستیابی است. این تمرین نوعی پرورش تعمدی ذهنی است که در آن ذهن سرگردان خود را با دلسوزی و به دور از هر گونه پیشداوری، به لحظه کنونی باز میگردانیم. ما میتوانیم با یادگیری جهتدهی ارادی تمرکز خود، به معنای واقعی کلمه، حواس خود را به تکتک لحظات با ارزش زندگی خود معطوف کنیم. باز هم باید تاکید کرد که مهارت ذهنآگاهی به این معنا نیست که زندگی همیشه آسان خواهد بود؛ باید بدانیم که زیستن در حالت شناختی جادو نخواهد کرد. اما میتواند به ما کمک کند تا بتوانیم حتی در مواجهه با مشکلات و فقدانهای بزرگ، کماکان قدر و ارزش لحظات عمرمان را بدانیم. دانستن اینکه زمان و عمر ما محدود است و باور به اینکه دشوارترین لحظات نیز قابلتحمل و گذرا هستند، تحمل آنها را امکانپذیرتر میکند.
من چیزی در مورد شما نمیتوانم بگویم، اما به شخصه میخواهم حتیالمقدور در همان حالت شناختی زندگی کنم. اگر چه دسترسی به این حالت همواره آسان نیست (حتی شاید در شرایط خاص، تلاشی بیهوده بنظر برسد و عاقلانهتر این باشد که تسلیم حالت روزمرگی شویم)، تمرین ذهنآگاهی میتواند به دستیابی به حالت زیستن شناختی کمک کند. این کار درست مثل وقتی که ورزش می کنید تا عضلات سرشانه شما ورزیده و قوی شود، با تقویت عضله تمرکز ما تحقق پیدا میکند تا بدانیم حواسمان را به کجا و چطور منعطف کنیم. این تمرین میتواند قبل از اینکه خودمان یا یکی از عزیزانمان مبتلا به یک بیماری لاعلاج شویم، به ما کمک کند. این تمرین زمان زیادی از ما نمیگیرد و حتی با تکرار آن در حد چند بار در طول هفته به مدت چند دقیقه میتوانیم به نتایج درخشانی دست پیدا کنیم.
تکنیکهای تنفس بودایی برای تمرین ذهنآگاهی و آرامش
روش و تکنیکهای صحیح تنفس، اولین گام برای دستیابی به ذهنآگاهی و آرامش است. تیچ نات هان» از راهبان بودایی ویتنامی، فعال صلح و نویسنده، چندین روش تنفس را توصیه میکند که میتوانند مسیر ما برای رسیدن به حالت شناختی زندگی را هموار کنند. یکی از تکنیکهای مورد علاقه من این است: به آرامی، همزمان با کشیدن هوا به داخل ریهها، با خود تکرار میکنیم لحظه اکنون»، و همزمان با بیرون دادن هوا از ریه ها میگوییم: لحظه شگرف». عبارات تاثیرگزار دیگری هم هستند: هنگام دم، گفتن کلمه لبخند»، و در بازدم رهایی». برای کودکان نیز این تمرین با کلماتی ساده و قابل درک توصیه میشود. برای مثال عبارات سادهای از قبیل: با هر دم بله» به زندگی، و در هر بازدم تشکر» از زندگی. در این تمرین، مسئله فقط مربوط به کلمات مورد استفاده نیست، بلکه نکته مهم، توجه به احساس آرامشی است که در بدنتان به دلیل آزادسازی انرژی پیدا میشود. به همین دلیل تمرکز بر معنای مثبت کلمات و تنفس منظم و آهنگین در این تمرین توصیه میشود.
در دفترچه یادداشت شخصیام در مورد لحظات خاصی که بعد از تمرین ذهنآگاهی توانستهام به حالت زیستن شناختی دسترسی پیدا کنم چنین نوشتهام:
آرام و خوشحال هستم و ناراحتیهای کوچک» و اضطرابهایی که اکنون در زندگی با آنها مواجه هستم، مرا مشوش نمیکنند. در عوض، عمیقا حس سلامت و آرامشی میکنم، که صرفا برآمده از نعمت زنده بودن است. در این حالت، میتوانم احساس کنم که این حس صلح و آرامش همیشه زیر سطح هیجانی و مشوش ذهنم حضور قدرتمندی داشته و منتظر توجه بوده است. اگر از عزیزانم بپرسید، به شما میگویند که چقدر رفتارم در حالت شناختی دلپذیرتر است. اینکه تصمیم بگیرم تا جای ممکن در حالت شناختی زندگی کنم، صرفا مربوط به خود من نیست، بلکه به نفع همه اطرافیانم نیز هست.»
هیچ کدام از مزیتهای برشمرده شده فوق برای تمرین ذهنآگاهی و مدیتیشن بیراه نبوده و محققین توسط اسنکرهای مغزی پیشرفته توانستهاند تغییرات شگفتانگیز مغز در اثر مدیتیشن طولانیمدت» را به ثبت برسانند.
منبع: مایندوِی، سایکالیجی تودی
درباره این سایت